فصل هشتم: ثمرات روزه | ۱
روزه، آثار و ثمرات مختلفی دارد که در اینجا به مهمترین آنها اشاره میکنم.
الف) تقوا
خدای متعال در این آیه میفرماید: ای مردم! روزه بر شما واجب شده؛ چنانکه بر مردم قبل از شما واجب شد. شاید به وسیله روزهگرفتن باتقوا شوید.[1]
در آیه مذکور تحصیل صفت تقوا به عنوان هدف روزهداری معرفی شده است. تقوا یک صفت ثابت نفسانی است که انسان را از گناه باز میدارد و روزه عامل مهم در کسب تقواست. تقوا توشهای است برای آنجا که جز این توشه فریادرسی نیست. قرآن کریم میفرماید: زیاد توشه برگیرید و بدانید بهترین توشه تقواست.[2]
تقوا، تنها به معنای ترک گناهان نیست، بلکه ملکه و خوی راسخ نفسانی است که در مواقع حساس انسان را از گناهان باز میدارد. بهشت و نعمتهای بهشتی از تقوا درست میشود؛ چنانکه دوزخ و عذابهای اخروی از بیتقوایی پدید میآید. بنابراین انسان مؤمنی که به سعادت دنیوی و اخروی خود میاندیشد، باید در تحصیل صفت تقوا کوشش نماید. ماه مبارک رمضان بهترین موقع برای تحصیل صفت تقواست. چنانکه در آیهای که قرائت شد هدف روزه داری تحصیل صفت تقواست. از این آیه استفاده میشود که هر کس که ماه رمضان را روزه بگیرد با تقوا میشود. ماه رمضان ماه جهاد با نفس و خودسازی است چنان که رسول خدا(ص) فرمود: در ماه رمضان درهای بهشت به روی شما گشوده و درهای جهنم بسته است و شیاطین در غل و زنجیرند، سعی کنید درهای بهشت همچنان به روی شما گشوده بماند و دربهای جهنم بسته بماند. ولی به این مطلب توجه داشته باشید که دربهای جهنم دربهای آهنی و چوبی نیست بلکه اعضا و جوارح ما میباشند. با زبان و گوش و چشم میتوانید بهشت و نعمتهای بهشتی را برای خودتان فراهم سازید و میتوانید دوزخ و عذابهای دوزخی را تهیه کنید. چنان که در احادیث فراوانی به این نکته اشاره شده است. از باب نمونه: از امام صادق(ع) است که فرمود: هر گاه روزه گرفتی پس گوش و چشم و مو و پوست ـ و چیزهای دیگری نام برد ـ باید روزه باشد و نباید روزی که روزه هستی با روزی که روزه نیستی یکسان باشد.[3]
روزه ماه مبارک رمضان یکی از بزرگترین عبادتهاست که در فضایل آن دهها حدیث وارد شده است. از قرآن و احادیث استفاده میشود که مهمترین فلسفه تشریع روزه، تحصیل صفت تقواست. تقوا، یعنی خویشتنداری و خودداری از ارتکاب گناه. اگر کسی ماه رمضان را آنگونه که خدا خواسته و در احادیث آمده، روزه بگیرد و از ارتکاب انواع گناه اجتناب نماید، به صفت تقوا متصف خواهد شد.
انسان بیتقوا اسیر خواستههای نفسانی است، ولی انسان باتقوا آزاد و مسلط بر نفس خویشتن است. بنابراین، تحصیل صفت تقوا باید مهمترین هدف انسان مسلمان باشد؛ البته کار آسانی نیست و نیاز به تمرین، ریاضت و جهاد با نفس دارد. اکنون این سؤال مطرح میشود که چرا بسیاری از افرادی که روزه میگیرند، تقوا پیدا نمیکنند و بعد از رمضان و گاهی حتی در خود ماه رمضان نیز به گناه آلوده میشوند؟ در پاسخ عرض میکنیم که روزه آنها روزه مقبول نبوده است. روزه واقعی این خاصیت را دارد؛ چنانکه در مورد داروها در اثرگذاری معتقدیم که باید داروی اصلی باشد و داروی بدلی اثری کامل ندارد و گاهی مضرّ است، روزه بدلی هم اثری جز گرسنگی و تشنگی ندارد؛ چنانکه پیامبر اکرم(ص) به خانم روزهداری که غیبت میکند، میفرماید: برای او غذا بیاورید، چون روزه با غیبت، روزه نیست. کسانی که روزه نتواند آنها را تغییر دهد، روزه نگرفتهاند تا متقی شوند. چون روزه واقعی نگرفتهاند، اصلاً سر سفره مهمانی خدا نیستند تا پاداشی بگیرند.
تقوا جامع همه خوبیهاست. همه بدیها و مشکلات دنیوی و اخروی انسان از بیتقوایی نشئت میگیرد. روزه واقعی هنرش این است که این تقوا را در انسان ایجاد میکند و مشمول این کلام مولای متقیان میشود که فرمود: بر شما باد به تحصیل تقوا، برای اینکه همه خوبیها را یکجا برایتان جمع میکند و غیر از تقوا خیری وجود ندارد و شما با آن صاحب خیری میشوید که هیچ کجای دیگر بهدست نمیآورید؛ نه خیر دنیا را و نه خیر اخرت را (اگر دنیا میخواهید باید متقی شوید و اگر آخرت هم میخواهید باید متقی شوید).[4]
تقوا برای انسان به منزله ترمز است برای ماشین. همانطور که ماشین نیاز به ترمز دارد، انسان هم نیاز به تقوا دارد وگرنه در زندگی با صدها مشکل مواجه میشود. به همین سبب در قرآن و احادیث در تحصیل صفت تقوا تأکید شده و ارزشمندترین انسانها را انسان متقی معرفی میکند؛ همانا گرامیترین شما نزد خدا باتقواترین شماست.[5]
حتی روزی انسانها را منتسب به تقوا میکند و میفرماید: و کسانی که تقوا پیشه کنند، خدواند راه گریز از ناهمواریهای زندگی برای آنها قرار میدهد و روزیِ آنها را بهگونهای که حسابش نمیکنند، میرساند.[6]
علاوه بر این، جایگاه افراد باتقوا در آخرت نیز مشخص است که در باغهای بهشتی و چشمهسارهای آن سکنی میگزینند؛ همانا متقین در باغها و چشمهسارها میباشند.[7] و دهها آیه دیگر که در وصف متقین آمده است.
نهجالبلاغه نیز کتاب تقواست. برای پیبردن به آن، کافی است تنها به خطبه همام[8] مراجعه شود. در این خطبه متقین بهگونهای وصف شده که روح آماده همام نتوانست در بدن آرام بگیرد و با آخرین سخن مولا از تن بیرون میآمد. حضرت امیر(ع) میفرماید: میدانستم با آمادگی که او دارد، چنین اتفاقی میافتد. تقوای واقعی چنین است که روح را به مرحلهای میرساند که دیگر نمیتواند در جسم باقی بماند.
هواهای نفسانی همواره آدمی را به گناه دعوت میکنند. چشم و گوش و زبان و دیگراعضا انسان را به گناه میکشند. تقوا فرد را از آلودهشدن به گناه باز میدارد؛ چشم را از نگاههای حرام، زبان را از دروغ، غیبت، تهمت، فحش، قسم و گوش را از استماع سخنان حرام حفظ میکند و از دزدی، اذیت، ظلم، غصب اموال، قتل و جنایت مانع میشود؛ به همین سبب کسانی که به سعادت دنیوی و اخروی خود علاقه دارند باید در تحصیل صفت تقوا بکوشند. قرآن روزه را یکی از عوامل تحصیل تقوا میداند. ماه رمضان ماه تمرین ترک گناه است. حضرت علی(ع) از پیامبر سؤال کرد افضل اعمال در ماه رمضان چیست؟ فرمود: الورع عن محارم الله. اگر انسان یک ماه آنگونه که شارع خواسته روزه بگیرد، ملکه تقوا در او بهوجود میآید؛ تقوا نیز سبب ترک گناه میشود.
1- هدف روزهداری در آیه 197 سوره بقره چه چیزی بیان شده است؟
2- چرا بسیاری از افرادی که روزه میگیرند، تقوا پیدا نمیکنند و بعد از رمضان و گاهی حتی در خود ماه رمضان نیز به گناه آلوده میشوند؟
[1]. «یا ایهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتقون» (بقره، آیه 183).
[2]. «وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى» (بقره، آیه 197).
[3]. عن الصادق(ع) قال: اذا صمت فلیصم سمعک و بصرک و شعرک و جلدک و ـ عد أشیاءً غیره ـ و قال لایکون یوم صومک کیوم فطرک؛ محجةالبیضاء، ج2، ص 131.
[4]. قال علی(ع): علیکم بتقوی الله فانّها تجمع الخیر ولا خیر غیرها و یدرک بها من الخیر ما لایدرک بغیرها من خیرالدنیا و الآخرة؛ بحارالانوار، ج77، ص386.
[5]. «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقاكُم» (حجرات، آیه 13).
[6]. «وَ مَنْ يَتَّقِ اللهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِب» (طلاق، آیه2).
[7]. «إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُون» (محمد، آیه 45).
[8]. من خطبة له(ع) يصف فيها المتقين:
رُوِيَ أَنَّ صَاحِباً لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(ع) يُقَالُ لَهُ هَمَّامٌ كَانَ رَجُلًا عَابِداً فَقَالَ لَهُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ صِفْ لِيَ الْمُتَّقِينَ حَتَّى كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَيْهِمْ فَتَثَاقَلَ(ع) عَنْ جَوَابِهِ ثُمَّ قَالَ يَا هَمَّامُ اتَّقِ اللهَ وَ أَحْسِنْ فَ إِنَّ اللهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ الَّذِينَ هُمْ مُحْسِنُونَ فَلَمْ يَقْنَعْ هَمَّامٌ بِهَذَا الْقَوْلِ حَتَّى عَزَمَ عَلَيْهِ فَحَمِدَ اللهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ وَ صَلَّى عَلَى النَّبِيِّ ص ثُمَّ قَالَ(ع) أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اللهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى خَلَقَ الْخَلْقَ حِينَ خَلَقَهُمْ غَنِيّاً عَنْ طَاعَتِهِمْ آمِناً مِنْ مَعْصِيَتِهِمْ لِأَنَّهُ لَا تَضُرُّهُ مَعْصِيَةُ مَنْ عَصَاهُ وَ لَا تَنْفَعُهُ طَاعَةُ مَنْ أَطَاعَهُ فَقَسَمَ بَيْنَهُمْ مَعَايِشَهُمْ وَ وَضَعَهُمْ مِنَ الدُّنْيَا مَوَاضِعَهُمْ فَالْمُتَّقُونَ فِيهَا هُمْ أَهْلُ الْفَضَائِلِ مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ وَ مَلْبَسُهُمُ الِاقْتِصَادُ وَ مَشْيُهُمُ التَّوَاضُعُ غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اللهُ عَلَيْهِمْ وَ وَقَفُوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُمْ نُزِّلَتْ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِي الْبَلَاءِ كَالَّتِي نُزِّلَتْ فِي الرَّخَاءِ وَ لَوْ لَا الْأَجَلُ الَّذِي كَتَبَ اللَّهُ [لَهُمْ] عَلَيْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِي أَجْسَادِهِمْ طَرْفَةَ عَيْنٍ شَوْقاً إِلَى الثَّوَابِ وَ خَوْفاً مِنَ الْعِقَابِ ـ 133 عَظُمَ الْخَالِقُ فِي أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِي أَعْيُنِهِمْ فَهُمْ وَ الْجَنَّةُ كَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِيهَا مُنَعَّمُونَ وَ هُمْ وَ النَّارُ كَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِيهَا مُعَذَّبُونَ قُلُوبُهُمْ مَحْزُونَةٌ وَ شُرُورُهُمْ مَأْمُونَةٌ وَ أَجْسَادُهُمْ نَحِيفَةٌ وَ حَاجَاتُهُمْ خَفِيفَةٌ وَ أَنْفُسُهُمْ عَفِيفَةٌ صَبَرُوا أَيَّاماً قَصِيرَةً أَعْقَبَتْهُمْ رَاحَةً طَوِيلَةً تِجَارَةٌ مُرْبِحَةٌ يَسَّرَهَا لَهُمْ رَبُّهُمْ أَرَادَتْهُمُ الدُّنْيَا فَلَمْ يُرِيدُوهَا وَ أَسَرَتْهُمْ فَفَدَوْا أَنْفُسَهُمْ مِنْهَا أَمَّا اللَّيْلَ فَصَافُّونَ أَقْدَامَهُمْ تَالِينَ لِأَجْزَاءِ الْقُرْآنِ يُرَتِّلُونَهَا تَرْتِيلًا يُحَزِّنُونَ بِهِ أَنْفُسَهُمْ وَ يَسْتَثِيرُونَ بِهِ دَوَاءَ دَائِهِمْ فَإِذَا مَرُّوا بِآيَةٍ فِيهَا تَشْوِيقٌ رَكَنُوا إِلَيْهَا طَمَعاً وَ تَطَلَّعَتْ نُفُوسُهُمْ إِلَيْهَا شَوْقاً وَ ظَنُّوا آنها نُصْبَ أَعْيُنِهِمْ وَ إِذَا مَرُّوا بِآيَةٍ فِيهَا تَخْوِيفٌ أَصْغَوْا إِلَيْهَا مَسَامِعَ قُلُوبِهِمْ وَ ظَنُّوا أَنَّ زَفِيرَ جَهَنَّمَ وَ شَهِيقَهَا فِي أُصُولِ آذَانِهِمْ فَهُمْ حَانُونَ عَلَى أَوْسَاطِهِمْ مُفْتَرِشُونَ لِجِبَاهِهِمْ وَ أَكُفِّهِمْ وَ رُكَبِهِمْ وَ أَطْرَافِ أَقْدَامِهِمْ يَطْلُبُونَ إِلَى اللهِ تَعَالَى فِي فَكَاكِ رِقَابِهِمْ وَ أَمَّا النَّهَارَ فَحُلَمَاءُ عُلَمَاءُ أَبْرَارٌ أَتْقِيَاءُ قَدْ بَرَاهُمُ الْخَوْفُ بَرْيَ الْقِدَاحِ يَنْظُرُ إِلَيْهِمُ النَّاظِرُ فَيَحْسَبُهُمْ مَرْضَى وَ مَا بِالْقَوْمِ مِنْ مَرَضٍ وَ يَقُولُ لَقَدْ خُولِطُوا وَ لَقَدْ خَالَطَهُمْ أَمْرٌ عَظِيمٌ لَا يَرْضَوْنَ مِنْ أَعْمَالِهِمُ الْقَلِيلَ وَ لَا يَسْتَكْثِرُونَ الْكَثِيرَ فَهُمْ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ وَ مِنْ أَعْمَالِهِمْ مُشْفِقُونَ إِذَا زُكِّيَ أَحَدٌ مِنْهُمْ خَافَ مِمَّا يُقَالُ لَهُ فَيَقُولُ أَنَا عْلَمُ بِنَفْسِي مِنْ غَيْرِي وَ رَبِّي أَعْلَمُ بِي مِنِّي بِنَفْسِي اللَّهُمَّ لَاتُؤَاخِذْنِي بِمَا يَقُولُونَ وَ اجْعَلْنِي أَفْضَلَ مِمَّا يَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لِي مَا لَا يَعْلَمُونَ فَمِنْ عَلَامَةِ أَحَدِهِمْ أَنَّكَ تَرَى لَهُ قُوَّةً فِي دِينٍ وَ حَزْماً فِي لِينٍ وَ إِيمَاناً فِي يَقِينٍ وَ حِرْصاً فِي عِلْمٍ وَ عِلْماً فِي حِلْمٍ وَ قَصْداً فِي غِنًى وَ خُشُوعاً فِي عِبَادَةٍ وَ تَجَمُّلًا فِي فَاقَةٍ وَ صَبْراً فِي شِدَّةٍ وَ طَلَباً فِي حَلَالٍ وَ نَشَاطاً فِي هُدًى وَ تَحَرُّجاً عَنْ طَمَعٍ يَعْمَلُ الْأَعْمَالَ الصَّالِحَةَ وَ هُوَ عَلَى وَجَلٍ يُمْسِي وَ هَمُّهُ الشُّكْرُ وَ يُصْبِحُ وَ هَمُّهُ الذِّكْرُ يَبِيتُ حَذِراً وَ يُصْبِحُ فَرِحاً حَذِراً لِمَا حُذِّرَ مِنَ الْغَفْلَةِ وَ فَرِحاً بِمَا أَصَابَ مِنَ الْفَضْلِ وَ الرَّحْمَةِ إِنِ اسْتَصْعَبَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ فِيمَا تَكْرَهُ لَمْ يُعْطِهَا سُؤْلَهَا فِيمَا تُحِبُّ قُرَّةُ عَيْنِهِ فِيمَا لَا يَزُولُ وَ زَهَادَتُهُ فِيمَا لَا يَبْقَى يَمْزُجُ الْحِلْمَ بِالْعِلْمِ وَ الْقَوْلَ بِالْعَمَلِ تَرَاهُ قَرِيباً أَمَلُهُ قَلِيلًا زَلَلُهُ خَاشِعاً قَلْبُهُ قَانِعَةً نَفْسُهُ مَنْزُوراً أَكْلُهُ سَهْلًا أَمْرُهُ حَرِيزاً دِينُهُ مَيِّتَةً شَهْوَتُهُ مَكْظُوماً غَيْظُهُ الْخَيْرُ مِنْهُ مَأْمُولٌ وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ إِنْ كَانَ فِي الْغَافِلِينَ كُتِبَ فِي الذَّاكِرِينَ وَ إِنْ كَانَ فِي الذَّاكِرِينَ لَمْ يُكْتَبْ مِنَ الْغَافِلِينَ ـ 149 يَعْفُو عَمَّنْ ظَلَمَهُ وَ يُعْطِي مَنْ حَرَمَهُ وَ يَصِلُ مَنْ قَطَعَهُ بَعِيداً فُحْشُهُ لَيِّناً قَوْلُهُ غَائِباً مُنْكَرُهُ حَاضِراً مَعْرُوفُهُمُقْبِلًا خَيْرُهُ مُدْبِراً شَرُّهُ فِي الزَّلَازِلِ وَقُورٌ وَ فِي الْمَكَارِهِ صَبُورٌ وَ فِي الرَّخَاءِ شَكُورٌ لَا يَحِيفُ عَلَى مَنْ يُبْغِضُ وَ لَا يَأْثَمُ فِيمَنْ يُحِبُّ يَعْتَرِفُ بِالْحَقِّ قَبْلَ أَنْ يُشْهَدَ عَلَيْهِ لَا يُضِيعُ مَا اسْتُحْفِظَ وَ لَا يَنْسَى مَا ذُكِّرَ وَ لَا يُنَابِزُ بِالْأَلْقَابِ وَ لَا يُضَارُّ بِالْجَارِ وَ لَا يَشْمَتُ بِالْمَصَائِبِ وَ لَا يَدْخُلُ فِي الْبَاطِلِ وَ لَا يَخْرُجُ مِنَ الْحَقِّ إِنْ صَمَتَ لَمْ يَغُمَّهُ صَمْتُهُ وَ إِنْ ضَحِكَ لَمْ يَعْلُ صَوْتُهُ وَ إِنْ بُغِيَ عَلَيْهِ صَبَرَ حَتَّى يَكُونَ اللهُ هُوَ الَّذِي يَنْتَقِمُ لَهُ نَفْسُهُ مِنْهُ فِي عَنَاءٍ وَ النَّاسُ مِنْهُ فِي رَاحَةٍ أَتْعَبَ نَفْسَهُ لِآخِرَتِهِ وَ أَرَاحَ النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ بُعْدُهُ عَمَّنْ تَبَاعَدَ عَنْهُ زُهْدٌ وَ نَزَاهَةٌ وَ دُنُوُّهُ مِمَّنْ دَنَا مِنْهُ لِينٌ وَ رَحْمَةٌ لَيْسَ تَبَاعُدُهُ بِكِبْرٍ وَ عَظَمَةٍ وَ لَا دُنُوُّهُ بِمَكْرٍ وَ خَدِيعَةٍ ـ قَالَ فَصَعِقَ هَمَّامٌ صَعْقَةً كَانَتْ نَفْسُهُ فِيهَا فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ كُنْتُ أَخَافُهَا عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ أَ هَكَذَا تَصْنَعُ الْمَوَاعِظُ الْبَالِغَةُ بِأَهْلِهَا فَقَالَ لَهُ قَائِلٌ: فَمَا بَالُكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ؟فَقَالَ ع وَيْحَكَ إِنَّ لِكُلِّ أَجَلٍ وَقْتاً لَا يَعْدُوهُ وَ سَبَباً لَا يَتَجَاوَزُهُ فَمَهْلًا لَا تَعُدْ لِمِثْلِهَا فَإِنَّمَا نَفَثَ الشَّيْطَانُ عَلَى لِسَانِكَ؛ نهجالبلاغه، ص303.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله ابراهیم امینی